عنوان رهنمود: مفهوم اجتهاد در تشیع
موضوع: حوزه علمیه و طلاب
سال انتشار (میلادی): 2010
منبع: بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم در تاریخ 29/07/1389
تهیه و تنظیم: وبلاگ امام خامنه ای www.khamenei.parsiblog.com
مقدمه: اجتهاد در شیعه به معناى تکیه به ظنون غیر معتبر نیست؛ همینى که قدماى ما اصطلاح اجتهاد به رأى، اجتهاد متکى به ظنون غیر معتبر، مثل قیاس، مثل استحسان و امثال اینها را به کار بردند و کتابها نوشتند؛ «الرّدّ على اصحاب الاجتهاد فى احکام». اسماعیل بن ابوسهل نوبختى، سید مرتضى در «ذریعه»، شیخ در «عدةالاصول» و دیگران و دیگران این اجتهاد متکى به ظنون غیر معتبر را رد کردند. این اجتهاد مردود است. امروز هم تحت هر نامى کسانى به اینجور اجتهادها روى بیاورند، مردود است. اینکه حالا دنیا این را از ما نمىپسندد، این حرف فقهى در دنیا خریدار ندارد، یا این را صریحاً بگویند یا نگویند، اما در دلشان این باشد و اینها را به یک استنباط غلطى بکشاند، این مردود است. متأسفانه در مواردى در گوشه و کنار دیده شده که براى اینکه عرف دنیاى متمدن - که عمدتاً مادى است - رعایت شود، در استنباط احکام شرعی دخل و تصرف شده است! حتّى بدتر از این، براى اینکه گاهى دل قدرتهاى مادى به دست بیاید - نه حالا عرف دنیاى مادى رائج، بلکه عرف قدرتهاى مادى و استکبارى رعایت شود - فتوا داده شده: تلاش صلحآمیز هستهاى جمهورى اسلامى به دلیل اینکه موجب سوء ظن قدرتهاى بزرگ است، ممنوع است! خوب، غلط کردند سوءظن دارند.
اگر اجتهاد با همان شیوهى درست و صحیح خود که تکیهى به کتاب و سنت است، و با آن متد معقولِ صحیحِ منطقىِ حساب شدهى پخته انجام بگیرد، بسیار خوب است. اجتهادها ولو نتائج مختلفى هم داشته باشد، موجب بالندگى است، موجب پیشرفت است. مجتهدین ما، فقهاى ما در طول تاریخ فقاهت ما در مسائل گوناگون نظرات مختلفى ایراد کردند. شاگرد بر علیه نظر استاد، باز شاگرد او بر علیه نظر او حرفهائى زدهاند، مطالبى گفتهاند؛ هیچ اشکالى ندارد؛ این موجب بالندگى و پیشرفت است. این اجتهاد باید در حوزه تقویت شود. اجتهاد مخصوص فقه هم نیست؛ در علوم عقلى، در فلسفه، در کلام، اجتهاد کسانى که فنان این فنون هستند، امر لازمى است. اگر این اجتهاد نباشد، خواهیم شد آب راکد.
امروز حوزه نباید در صحنههاى متعدد فلسفى و فقهى و کلامى در دنیا غائب باشد. این همه سؤال در دنیا و در مسائل گوناگون مطرح است؛ پاسخ حوزه چیست؟ نه باید غائب باشد، نه باید منفعل باشد؛ هر دو ضرر دارد. فکر نو لازم است، پاسخ به نیازهاى نوبهنو لازم است که دارد مثل سیل در دنیا مطرح میشود؛ باید شما برایش جواب فراهم کنید. جواب شما باید ناظر باشد به این نیاز، و نیز ناظر باشد به پاسخهائى که مکاتب و فرقههاى گوناگون میدهند. اگر از جوابهاى آنها غافل باشید، پاسخ شما نمیتواند کار خودش را انجام دهد. باید پاسخ قوى، منطقى و قانع کننده بیاورید وسط. باید پاسخها در دنیا مطرح شود. دائم بایستى صادرات قم - همان طور که عرض کردیم، این قلب معرفتى دنیاى اسلام - پمپاژ بشود. امروز خوشبختانه وسائل ارتباطىِ سریع در اختیار همه هست. شما میتوانید اینجا اقدامى بکنید، در آن طرف دنیا در همان ساعت از شما بشنوند و استفاده کنند.
در زمینههاى گوناگون، امروز نیاز وجود دارد؛ هم براى نظام اسلامى، هم در سطح کشور، هم در سطح جهان. تبیین معرفتشناسى اسلام، تفکر اقتصادى و سیاسى اسلام، مفاهیم فقهى و حقوقىاى که پایههاى آن تفکر اقتصادى و سیاسى را تشکیل میدهد، نظام تعلیم و تربیت، مفاهیم اخلاقى و معنوى، غیره، غیره، همهى اینها باید دقیق، علمى، قانع کننده و ناظر به اندیشههاى رائج جهان آماده و فراهم شود؛ این کار حوزههاست. با اجتهاد، این کار عملى است. اگر ما این کار را نکنیم، به دست خودمان کمک کردهایم به حذف دین از صحنهى زندگى بشر؛ به دست خودمان کمک کردهایم به انزواى روحانیت. این، معنى تحول است. این حرکت نوبهنوى اجتهادى، اساس تحول است.
حالا در زمینههاى دیگر هم من عرض خواهم کرد آن چیزى که تحول هست، آن چیزى که تحول نیست؛ یا به تعبیر بهتر، آن تحولى که صحیح است، آن تحولى که غلط است. عرض من همیشه این بوده و هست - قبلاً هم در جلسات متعدد با فضلاى حوزه این را مطرح کردهایم - که تحول و دگرگونى یک امر قهرى است؛ پیش مىآید. امروز در اطراف مجموعههاى گوناگون صنفى و ملى و غیره در و دروازه و حصار وجود ندارد؛ منتها این تحول و تغییر را یا مدیریت میکنیم، آن را هدایت میکنیم، یا نه، رها میکنیم. اگر رها کردیم، باختهایم. بزرگان حوزه، مراجع تقلید، اندیشمندان، دانشمندان و فضلا باید دامنها را به کمر بزنند، همت کنند، این تحول را برنامهریزى کنند، هدایت کنند، مدیریت کنند. بنابراین معناى اساسى تحول این است: حرکت نوبهنوى محتوائى.
ممکن است یک معناى غلطى از تحول اراده بشود و فهم بشود، که حتماً باید از آن پرهیز کرد. تحول به معناى رها کردن شیوههاى سنتىِ بسیار کارآمد حوزه در تعلیم و تعلم و تبدیل این شیوهها به شیوههاى رائج دانشگاهىِ امروز نیست؛ اینچنین تحول و تغییر و دگرگونىاى غلط اندر غلط است؛ این عقبگرد است.
امروز شیوههاى گوناگون سنتىِ قدیمى ما دارد در دنیا شناخته میشود؛ بعضى یا از روى تقلید یا از روى ابتکار دارند همین شیوهها را رائج میکنند. ما شیوههاى دانشگاهى خودمان را که برگرفته و نسخهنویسىشدهى از شیوههاى قدیمى غربى است، بیاوریم در حوزه حاکم کنیم؛ نه، ما این را تحول نمیدانیم. اگر چنین دگرگونىاى رخ بدهد، قطعاً ارتجاع و عقبگرد است؛ این را قبول نداریم. ما در حوزهى علمیه شیوههاى بسیار خوبى رائج داریم، از قدیم معمول بوده؛ شیوهى انتخاب آزادانهى استاد به وسیلهى طلبه. طلبه وارد حوزه که میشد و میشود، میگردد استاد مورد قبول و مورد علاقهى خودش را پیدا میکند، به درس او میرود. اساس کار طلبگى، فکر کردن و دقت کردن و مطالعه کردن است، نه حفظ کردن. حفظمحورى، همان چیزى است که امروز بلاى تعلیم و تربیت جدید ماست و ما مدتهاست که داریم با آن مقابله و مبارزه میکنیم و هنوز هم روبهراه نشده است و باید روبهراه شود. در حوزه، اساس سنتى ما بر پایهى فکر کردن است. طلبه درس را که میخواند، اولاً قبلاً پیشمطالعه میکند، ذهنش را آماده میکند تا از استاد حرف نو بشنود. بعد از درس، آن درس را با یک زمیلى، رفیقى مباحثه میکند؛ یک بار به او درس میگوید، یک بار او به انسان درس میگوید؛ لذا در ذهن جایگزین میشود. در بعضى از حوزهها مثل نجف، تقریر درس استاد معمول بود - در قم کمتر وجود داشت یا نداشت و خیلى بندرت بود - طلبهى فاضلى بعد از درس استاد مىنشست، همان درسى را که استاد گفته بود، براى بعضى از طلابى که احتیاج داشتند، دوباره میگفت. ببینید این کار چقدر در عمق بخشیدن به علم و سواد و معلومات محصل و طالب علم تأثیر میگذارد. این سنتها را نباید از دست داد؛ اینها حیف است.
احترام به استاد هم یک مسئله است. یکى از سنتهاى رائج حوزههاى علمیه، تواضع شاگرد در مقابل استاد بود؛ احترام به استاد. «آداب المتعلمین» مینوشتند، که متعلم در مقابل معلم چه وظائفى دارد و معلم چه حقوقى بر او دارد؛ همچنان که متقابلاً متعلم بر معلم حقوقى دارد. اینکه استاد بیاید بگوید و برود، نه؛ حرف شاگرد را میشنفتند، گوش میکردند. اینها از قدیم معمول بوده است. در همین زمان ما بعضى از بزرگان بودند، الان هم هستند؛ شاگرد بعد از درس، تا خانهى استاد او را همراهى میکرد؛ بحث میکرد، صحبت میکرد، سؤال میکرد. گعده، گعدهى علمى؛ نشست، نشست تحقیقى و سؤال و جواب؛ اینها سنتهاى خوب حوزهى ماست. دیگران میخواهند اینها را از ما یاد بگیرند، ما بیائیم اینها را تبدیل کنیم به روشهاى دیگران که منسوخ و کهنه است؟! پس این سنتها باید باقى بماند و تقویت شود. تحول به معناى تغییر اینها نیست.
یکى از چیزهائى که در تحول مثبت حتماً لازم است، این است که ما خودمان را و تلاش و فعالیت علمى خودمان را با نیازها منطبق کنیم. یک چیزهائى هست که مردم ما به آنها احتیاج دارند، پاسخش را از ما میخواهند؛ ما باید آنها را فراهم کنیم. یک چیزهائى هم هست که مردم احتیاجى به آنها ندارند؛ زیاد کار شده، زیاد تلاش شده؛ خودمان را سرگرم آنها نکنیم. اینها خیلى مسائل اساسى و مهمى است.
ما از دانشگاهها میخواهیم که فعالیت خودشان را با نیازهاى جامعه تطبیق دهند. با دانشگاه، با اساتید، با دانشجوها که مواجه میشویم، این را مکرر از اینها میخواهیم؛ میگوئیم رشتههاى علمىتان را بر نیازهاى جامعه منطبق کنید، ببینید چه لازم داریم. این در مورد حوزهها به طریق اولى صادق است.
کارگزاران نظام اسلامی
سیاست داخلی ایران
سیاست بین الملل
حوزه علمیه و طلاب
دانشگاه و دانشجویان
اسلام ناب محمدی
آموزش و پرورش
ارتش بیست میلیونی
گنجینه دفاع مقدس
الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت
پاسخ به شبهات ولایت فقیه
فرهنگ بومی و ملی
جنگ نرم و تبلیغات
اتحاد و انسجام اسلامی
بیداری اسلامی ملتها
همت مضاعف
شرح حدیث
انتخابات
ماه مبارک رمضان
راه نمای همسران جوان
درباره امام خامنه ای
چرا می گوییم امام خامنه ای؟
آرشیو سایت
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
وبلاگ علمی مقالات مدیریت
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
گروه اینترنتی جرقه داتکو
در برابر نسیم
صل الله علی الباکین علی الحسین
کشکول
انا مجنون الحسین
من هیچم
وبلاگ سید حسن نصرالله
حدائق ذات بهجة
ایــ عزیـــــز ـــــــران
با سید علی تا فتح قدس
رهروان ولایت
بصیرت
امیر قافله صبر و بصیرت
هدایتگر آسمانی
سربازان سید علی خامنه ای
از رهبر چه میدانید؟
جانم فدای رهبر جانبازم
فرمانبر
بسیج شهید چمران شیراز
مرد دفاع
جانم فدای رهبر
شمشیر ولایت
یار ولایت
ما اهل کوفه نیستیم
من باتو هیچگاه نبودم تو با منی
www.خامنه-ای.net/
طرفداران عدالت
موج رهروان ولایت
فدایی رهبر
امام خامنه ای
عشق من امام خامنه ای
فیـــــه ما فیـــــه
رهروان ولایت و امام
دانش آموزان پیرو خط ولایت
عمار امام سیدعلی
مثبت
مکتب ولایت
ولایت فقیه و دفاع از آن
فدائیان ولایت گرگان